دراین مقاله ازمجله اینترنتی آرایشی بهداشتی هفتاد رنگ ، به شما تاثیر فاصله گذاری اجتماعی بر سلامت روح و روان را خواهیم گفت با ما همراه باشید
شواهدی از علوم اعصاب و روان وجود دارد که
از احترام به محدودیت ها و مرزهای شخصی و خصوصی حمایت می کند.
همین موضوع این سوال را به وجود می آورد که
آیا فاصله گذاری اجتماعی می تواند تاثیری روی سلامتی روح و روان داشته باشد.
تاثیر فاصله گذاری اجتماعی بر سلامت روح و روان
فاصله گذاری اجتماعی سخت است.
(لازم نیست تکرار کنیم که قوانین ماندن در خانه و قرنطینه شدن حتی از فاصله گذاری اجتماعی نیز بدتر و دلگیرتر است).
بر اساس مطالعاتی که در کشورهایی نظیر چنین روی موضوع “عواقب حوادث و اتفاقات ناگوار” انجام شده است،
نشان می دهد که اجبار برای فاصله گرفتن از افرادی که می شناسیم،
دور شدن از محل کارمان و یا روتین های عادی و معمولی زندگی مان می تواند
شرایط را برای ایجاد اختلال های استرسی بعد از حادثه (PTSD) یا افسردگی را مهیا کند.
اقدامات مربوط به فاصله گذاری اجتماعی دائمی نیستند و
این چیزی است که همه ما باید منتظر آن باشیم تا روزی به پایان برسد.
فاصله گذاری های اجتماعی اجباری برای مدت زمان طولانی می تواند
عواقب احساسی ناگواری را به همراه داشته باشند،
اما در شرایط نرمال و عادی، اندکی فاصله می تواند حتی موجب احساس امنیت و راحتی در افراد شود.
ما موجوداتی هستیم که به روش های بسیاری نیاز به حریم شخصی داریم.
روتین روازنهمن قبل از دوران اپیدمی این گونه بود که
به کلاس یوگا می رفتم، به صورت دورکاری کار می کردم و هر از گاهی در ساعات ساکت و خلوت روز،
سگم را برای پیاده روی بیرون می بردم.
من واقعا از حریم خصوصی خود راضی بودم و لذت می بردم،
چون انتخاب من بود و چون می دانستم که اگر بخواهم، می توانم با غریبه های اطرافم نیز صحبت کنم
و یا با دوستم تماس بگیریم و مدتی را با او گپ بزنم.
به عنوان یک فردی که به اندازه کافی خوش شانس است که بتواند در حال حاضر در خانه کار خود را انجام دهد،
روتین روزانه من تقریبا بدون تغییر مانده است
-تنها در حال حاضر کافی شاپ من به آشپزخانه، اتاق پذیرایی من به استودیو یوگا تبدیل شده است
و زمانی که ما با سگم در پارک قدم می زنم،
یک علامت هشدار بزرگ “که از همه دور بمان” در ذهن من نقش می بندد.
بدون مشخص کردن نحوه و زمان ایجاد ارتباطات در اجتماع و تماس ها و پیوندهای اجتماعی،
وجود یک حریم شخصی می تواند به یک کابوس تاریک تبدیل شود.
در دوران اپیدمی،
پیوندهای اجتماعی موجب افزایش مشکلات سلامت ذهنی در افراد شده است.
نظریه پیوند و ارتباطات می گوید
ما ذاتا تمایل داریم به اشخاص اطراف خود نزدیک شویم و با آن ها ارتباط برقرار کنیم.
ما از تحقیقات به دست آماده متوجه شده ایم که افرادی که در قرنطینه به سر می برند
و یا افرادی که در این دروان ارتباطات کافی با اطرافیان و دوستان و آشنایان خود ندارند،
ممکن است استرس و اضطراب شان افزایش یابد.
این روزها تعداد افرادی که از نظر اجتماعی منزوی می شوند افزایش یافته است،
این ها افرادی هستند که قابلیت و امکان دسترسی به استفاده از ارتباطات آنلاین را ندارند.
مردم باید توسط دولت در مورد چرایی و چگونگی فاصله گذاری اجتماعی توجیه شوند،
اما از همه مهمتر این است که باید بدانند چگونه در این روزها از سلامت روان خود مراقبت کنند.
در میان متخصصان اعصاب و روان،
فضای شخصی و خصوصی به عنوان “فضای فردی یا Peripersonal Space” شناخته می شود.
میزان محدودیت ها و مرزهای فردی در اطراف ما که دستور آن توسط مغزمان صادر می شود،
بر اساس محیط و شرایطی که در آن قرار داریم، تغییر می کند.
در حالی که احساس به فاصله فیزیکی در مواقعی که احساس خطر می کنیم، افزایش می یابد،
در دوران قرنطینه و ماندن در خانه اجباری، منطقی است که بخواهیم به دیگران نزدیک شویم،
دوستان و عزیزان خود را در آغوش بگیریم و به رستوران و محیط های عمومی برویم و از ته دل بخندیم و خوش بگذرانیم.
اما در هر صورت فاصله گذاری اجتماعی در حال حاضر برای سلامت جامعه و عموم مردم یک ضرورت محسوب می شود.
اگرچه همه ما محدودیت های مشخصی برای فضای خصوصی خود داریم،
اما فاصله گذاری اجتماعی در دوران اپیدمی کووید-۱۹ با انگیزه ها و تمایلات طبیعی و ذاتی ما هماهنگ نیست
– حتی اگر این یک ضرورت باشد.
بسیاری از مردم همیشه افراد دیگر را بغل می کنند و یا دست شان را می فشارند.
آن ها دوست دارند در فاصله نزدیک با دیگران بایستند و با آن ها صحبت کنند.
آن ها دوست دارند با دوستان خود باشند و صمیمیت و همدلی با عزیزان خود را احساس کنند.
فاصله گذاری های اجتماعی با کوچک کردن فضای شخصی و امکان ارتباط با دیگران،
همه انگیزه ها و تمایلات طبیعی انسان ها را برای برقرای ارتباطات دوستانه نقض می کند.
تحقیقات نشان می دهد که در شرایط عادی زندگی و جدا از اپیدمی ویروس کرونا،
خلوت و فضای شخصی یک عامل مهم و ضروری برای سلامت است.
این که چقدر به فاصله بین خودمان و دیگران نیاز داریم،
ناخودآگاه بر اساس روابط ما با اطرافیان و محیطی که در آن قرار داریم، محاسبه می شود.
در یک مطالعه و تحقیق نشان داده شده است که
آمیگدالا، بخشی از مغز که احساسات را کنترل می کند،
می تواند در تصمیمات ما برای اولویت های فضای شخصی مشارکت داشته باشد.
در مقایسه در مطالعه دیگری یک فرد مبتلا به آمیگدالای آسیب دیده در کنار یک گروه از افراد سالم تحت ارزیابی قرار گرفتند.
گروه کنترل به طور میانگین فاصله ۶۴ متری را برای فضای شخصی ترجیح دادند
– که حدود دو برابر فاصله ای بود که فرد مبتلا به آمیگدالا آسیب دیده انتخاب نمود.
به طور مجزا، اسکن های مغز گروه کنترل نشان داد که
بخش آمیگدالای مغز آن ها زمانی که آزمونگر بلافاصله در کنار آن ها قرار می گرفت، فعال تر می شد.
البته این محدودیت ها قابل تغییر است.
در میان فرهنگ های مختلف،
فواصل بین فردی که برای افراد قابل تحمل است،
بر اساس محیطی که در آن قرار دارند، متفاوت می باشد و
سیستم عصبی به طور مداوم فاصله فضای شخصی را بر اساس میزان تهدید و خطر موجود، تنظیم می کند.
به عنوان مثال
یک شخصی که به طور مداوم در مسیر خانه و محل کار خود در تردد است،
آن هم در یک شهر پر جمعیتی مانند توکیو، ممکن است با فضای شخصی کمتر، مشکلی نداشته باشد
(و احتمالا اگر فضای شخصی او مورد تجاوز قرار گیرد، هورمون استرس یا همان کورتیزول کمتری در این میان درگیر می شود).
اما این شخص به طور کلی با یک کشاورز در یک روستای اطراف شهر فرق دارد.
یک شخص ممکن است به عزیزان خود اجازه دهد تا به او نزدیک شوند،
اما ترجیح می دهد تا رئیس او در فاصله مناسب و راحتی از او قرار بگیرد.
هورمون هایی مانند کورتیزول در واقع اهرم های بیولوژیکی هستند که فضای شخصی را کنترل می کنند.
دنیایی که ما درآن زندگی می کنیم همیشه در جوش وخروش و تغییرات دائمی است
اما اخیرا احساس می شود این تغییرات و نوسانات شدت بیشتری گرفته است.
شاید زندگی کردن در جامعه و حوزه عمومی با آگاهی ها و اطلاعات جدید از نیاز به فضای شخصی
و این که چه معنایی برای هر کسی دارد، یک درسی باشد
که می توانیم از این تجربه در دوران اپیدمی ویروس کرونا بگیریم.
مطمئنا زمانی که دیگر ضرورتی برای رعایت فاصله گذاری اجتماعی برای امنیت و سلامت جامعه در میان نباشد،
مردم هم تمایلی به رعایت چنین محدودیت هایی ندارند.
برای همه ما بسیار مهم است که با جامعه و عموم مردم در ارتباط باشیم
حتی اگر با بیماری های ناشناخته احتمالی در آینده رو به رو شویم.
در هر صورت، فضای شخصی ما و مخصوصا این که چگونه این فضای شخصی را گسترش دهیم و یا کوچک می کنیم
و به افراد اجازه دهیم به ما نزدیک شوند و ارتباط صمیمی با ما برقرار کنند،
برای سلامت اجتماعی ما رکن اساسی به شمار می رود.
منبع مقاله: https://www.allure.com/story/personal-space-healthy-social-distancing
واقعا بیشترین تخریب کرونا روانی بوده